پس وکالتی که به جهت تضمین انجام یک تعهد داده شده و یا مدلول آن فروش فرآورده یا این که انتقال حق هست از مفهوم نمایندگی خارج می‌رود و به استناد همین که اهمیت مفهوم تضمین است حساس فوت موکل یا وکیل نقطه نهایی نمییابد. هر یک‌سری قاعده کلی این میباشد که وکالت حیاتی فوت موکل نقطه نهایی مییابد البته در وکالت هایی که جایگزین بیع یا انتقال میباشند مهم توجه به همین که قصد واقعی طرفین انتقال میباشد و موکل ضمن همین وکالت ها تعهد به انتقال آیتم معامله می نماید و به تبع آن نماینده قانونی دارای حق میگردد لذا به معتبر حقی که به جهت وی تولید شده میباشد میتوان گفت حق و تکلیف از فی مابین نمیرود بلکه انتقال مییابد، چرا که همین گونه وکالت ها در ارتباط حیاتی یک قرارداد دو جانبه یا تضمین انجام تعهدات موکل بوده و وی حق برکنار کردن نماینده قانونی را از خود ساقط نموده است. به علاوه حیاتی توجه به این که در چنین وکالت هایی موکل، همگی اختیارات مربوطه را از خویش سلب و به نماینده قانونی تفویض مینماید، اساسی این تفسیر که موکل از محصول مورد وکالت سلب عشق میکند و حساس توجه به همین نکته که به طور معمول هیچ شخصی مبادرت به چنین عملی نمینماید مگر همین که مال مذکور را به وکیل منتقل کند به این ترتیب در این نوع موردها میتوان وکالت را به تیتر اماره ای مبنی بر انتقال دانست. شاید در بسیاری از مواقع ما دارای تیتر نماینده قانونی اساس یک دادگستری روبهرو شده باشیم و آنچه که در وهله نخستین به ذهن ما از این مسئله و عنوان متبادل شده است وکیلی است حاذق، قادر و کاربلد در کارها حقوقی، به عبارتی زمانی که ما از عنوان نماینده قانونی پایه یک دادگستری به کار گیری می نماییم آنچه ما را جلب توجه می نماید از لحاظ سکو و معتبر آن نماینده قانونی خواهد بود. این عهد و پیمان از لوازم، لاینفک از عقد وکالت نبوده، زوال آنها به منزله زوال وکالت است؛ به همین عامل نمی قدرت عدم همین اسباب و اثاث را در عقد وکالت شرط نمود؛ زیرا به استناد ماده 233 قانون مدنی، شرط خلاف مقتضای ذات عقد موجب بطلان آن می گردد. ایشان در این آیتم متن اند: «اثر شرط وکالت و همینطور شرط عدم عزل ضمن عقد ضروری آن هست که وکالت و یا عدم برکنار نسبت به مشروط مقابل لازم الوفا می شود و او به اعتبار وجوب وفای به شرط نمیتواند وکالت را فسخ نماید و الا در احکام دیگر عقد جایز، مثل انحلال آن به فوت یا این که جنون احد طرفین تأثیری نخواهد داشت، چون وکالت ضمن عقد اضطراری و یا سلب حق برکنار از موکل، درختان عقد جایز را به ضروری مبدل نمینماید بنابراین مطابق ماده 954 قانون مدنی به فوت یا به جنون احد طرفین عقد وکالت وکیل کرج دادراه مزبور منفسخ میشود». فوت نماینده قانونی و موکل را موجب انحلال وکالت و مانع انتقال به ورثه می داند و به‌این ترتیب، توارث ورثه از وکالت اعطایی را اساساً منتفی اعلام نمودهاند. الزام به فک رهن در واقع موجب انحلال عقد رهن است.ممکن هست در بعضی موارد شخصی ملکی را نزد خزانه یا فردی در رهن بگذارد و پس از این‌که آئین خود را به پرداخت کرد، آن کسی که مال نزد او به رهن گذاشته شده میباشد مبادرت به فک رهن نکند. چنانچه شما این مقاله را تحسین می کنید، مایلید اطلاعات بیشتری در آیتم بهترین وکیل در فردیس کرج بدست آورید به تارنما ما مراجعه کنید.
